Thursday, January 18, 2007

این بار دلارا

نازنین ما تبرئه شد
تبرئه شد تا به قول محمد مصطفایی روح شجاعت در جامعه از بین نرود، تا این معضل در جامعه فراگیر نشود. اما .. داستان ما همین جا تمام نمیشود.. خیلی ها، درزندانهای ما به جرمهایی مشابه زیر تیغ هستند، خیلی ها نه کشته اند و نه حرفی زده اند و در برابر یک تجاوز ناچار به سکوت شده اند، که از منظر جامعه مطرود نشوند..
دوستی نوشته بود، نازنین برای چه به آنجا رفته بود و برای چه چاقو در جیب داشت.. باز همان بحث پیشین است که درهرصورتی باز شما مقصرید چون زنید..!
نازنین.. در حاشیه نشین ترین منطقه کرج زندگی میکند، در مکانی به نام سهرابیه.. که باید برای رسیدن به خانه هر روز مسیر آن بیابان را طی میکرد، برای دختری که یکبار در 15 سالگی مورد تجاوز واقع میشود، آیا این غیرمنطقی است که به دلیل سکونت در چنان مکانی وسیله دفاعی با خود به همرا داشته باشد. دختری که یکبار به دلیل تجاوز، به پلیس این مملکت شکایت میبرد و راه به جایی نمیبرد. پس باید به او حق داد که این بار خودش برای دفاع وارد عمل شود، که من سخت به این معتقدم که زمانی که مرجعی برای دفاع از شما وجود ندارد، باید و باید خود به این کار اقدام کنید.. من هم تا همین 1 سال پیش همیشه چاقویی را همراه داشتم که البته قابلیت کشتن کسی را نداشت، اما وقتی همراهم بود، برای سوار شدن به تاکسی و .. اعتماد به نفس داشتم.. من یک آدمکش نبوده ام، چه بسا که امروز من و یا هر یک از ما پشت میله های زندان به جای نازنین بودیم. بحث بر سر محروم نمودن یک انسان از زندگی، البته کلامی قابل قبول است، اما صحبت این است که چگونه نازنین در آن گیرو دار میبایست تشخیص میداد که چاقو را کجا فرود آورد، و تناسب بین جرم و مجازات را رعایت کند؟ شاید بهتر بود به یوسف میگفت او را ول کند تا چاقو را به پایش بزند.. که البته بار اول همین کار را کرد، یعنی ضربه اول به کتف یوسف زده شده اما...
بگذریم از داستان هر روزه این شهر که اینبار عینیتش را در وجودی به نام نازنین دیدیم..
بهتر است حالا دلارا را دریابیم... فارغ از اینکه دختران قصه های ما، همگی متهمند که یک انسان را کشته اند و این شایسته مجازات است، اما باز هم واژه ای تکرار میشود به نام اعدام که همه ما را روی این گزینه مشترک در کنارهم قرارمیگیریم .. از تمام بحثهای جانبی هم که بگذریم، اعدام یک عمل غیر انسانی است و به همین دلیل با آن مخالفیم...
دلارا که پس از وارد شدن ایراداتی ،پرونده اش به دادگاه بدوی ارجاع داده شده بود،بار دیگر به اعدام محکوم شده است به اتهام قتل دخترعموی پدرش...
دلارا پس از اعتراف اولیه، بارها عنوان نموده است که مهین را نکشته و قاتل، امیر حسین ( دوست پسرش) است اما دادگاه تنها اعترافات اولیه وی را مورد استناد قرار داده.است. و به ایرادات موجود از جمله چپ دست بودن وی و عدم توانایی جسمانی برای وارد کردن 18 ضربه چاقو به مقتول توجهی نشان نداده و البته یادمان باشد که او در زمان ارتکاب جرم تنها 17 سال داشته.. و یک کودک محسوب می گشته است.
و حالا یک دختر نقاش که تمام زندگی اش را با رنگ و شعر پر مینمود ، با احساسات ظریف یک هنرمند.. میباست بالای چوبه دار برود به دلیل کار نکرده و حتی کرده...
قصد؛ محکوم نمودن امیر حسین و تبرئه دلارا نیست، دلارا دارابی اول نباید اعدام شود.. چون در جامعه انسانی هیچ یک در مقامی نیستیم که بخواهیم انسانی را از زندگی ؛محروم کنیم حتی اگر خود او چنین کرده باشد.
دلارا نباید اعدام شود.. چون یک کودک است هنوزهم.. و در هنگام ارتکاب قتل 17سال داشته...
و دلارا نباید اعدام شود، چون بی گناه است..
پ.ن: غیر منصفانه است که از تبرئه نازنین بگوییم و نامی از شادی صدر و تلاش بی نظیرش برای دفاع از نازنین نبریم.. و یک خسته نباشی جانانه به خاطر تمامی زحمات و پیگیریهای دلسوزانه اش

13 Comments:

At 11:41 PM, January 18, 2007, Anonymous Anonymous said...

چه مسخره زندانی 1357 بنده خدا مگه قبل از 57 چی بود ادای روشنفکر بازی در میارید ذره ای از سیاست هم چیزی نمیدونید رشته شما چیه عمران ؟؟ کامپیوتر ؟؟ ادبیات ؟؟ ... هرچی به جز سیاست آره مثل این میمونه که یک انسان معمولی در کار پزشک دخالت کنه شما هم در کار متخصصین سیاسی دخالت میکنید من آدم بی ادبی نیستم ولی از این سطحی نگری ها که به سیاست نسبت داده میشه بدم میاد omid89ir@yahoo.com

 
At 11:48 PM, January 18, 2007, Anonymous Anonymous said...

خانم محترم برید و به متون تخصصی سیاست نگاه بندازید تا ببینید حقوق بشری که شما بهش مینازید بیش از اینکه جنبه حقوقی داشته باشه بار سیاسی داره اساسا نه برای کرامت بخشی به انسان که برای یکسان سازی فرهنگی در چارچوب نظم نوین جهانی مطرح شده...هرچند در این راستا اصلاحاتی انجام میشه اما هدف آن از ابتدا چنین نبوده متاسفم که با نگرش خرد به سیاست نگاه میکنید که البته بعید نیست چون تخصص شما سیاست نیست من هم اگه به حوزه پزشکی وارد بشم یک پزشک حق داره به من اعتراض بکنه همانطور که من در مورد سیاست به شما اعتراض میکنم امیدوارم با این توصیفات و با عنایت به سطحی نگری خود به حمایت از دولت ایران بنده رو متهم نکنید

 
At 12:30 AM, January 19, 2007, Blogger پروانه وحیدمنش said...

شیوا جان

این برادر امید می خواسته به من فحش بدهد کامنتش را برای تو هم فرستاده ...ببخشش !!!

 
At 11:08 AM, January 19, 2007, Anonymous Anonymous said...

سلام به شیوا خانم که هم اسمه خواهر عزیز خودمه
تشکر و سپاس تمام دلسوختگان رو به شما که کوشیدید تااین قوانین دست و پا شکسته که باعث قربانی شدن قشری از جامعه ام که بیش از نیمی از جمعیت کشورم رو تشکیل میده میرسانم نمیدونم چطور از مطالب عالیتون تعریف کنم امیدوارم که موفق باشید . درباره مطلب دلارا دارابی هم میتونید در آرشیو آبان ماه وبلاگم مطالعه بفرمائید در ضمن اگر اجازه به لینک وبلاگ خودتون رو در وبلاگم میدید منو در جریان بگذارید ممنونم خدافظ

 
At 12:35 AM, January 21, 2007, Anonymous Anonymous said...

آزادی نازنین رو تبریک میگم و امیدوارم روزی را شاهد باشیم که قانون اعدام از قوانین این سرزمین برچیده گردد

 
At 3:02 AM, January 21, 2007, Anonymous Anonymous said...

آری سیاست عرصه عرض اندام انسان گراها نیست. حکومت خودش تشخیص می دهد چه بکندو چه نکند، ما این وسط که از سیاست سر در نمی آوریم و حتی اگر اعدام و سنگسارمان کنند ، چون از سیاست سر در نمی آوریم نباید لام تا کام صدامان در بیاید.
این حرف ها یعنی چی؟
دفاع از انسان و انسانیت ربطی به سسیاست ندارد امید عزیز، احتمالا شما چند واحد در رشته سیاست گدرانده ایی و ... ولی دخالت در امور حکومت لزوما به سیاست دانستن و از ماکیاولی و گرامشی خواندن ربطی ندارد.
در سیاست دخالت نکنید ، سیاست پدر مادر ندارد و در تخصص شماها نیست بگذارید سیاست مداران تصمیم بگیرند کجا و چگونه سرتان را ببرند و ....
پ.ن:غیر منصفانه است که از تبرئه نازنین بگوییم و نامی از نازنین افشین جم و مینا احدی و تلاش بی نظیرشان برای دفاع از نازنین نبریم.. و یک خسته نباشی جانانه به خاطر تمامی زحمات و پیگیریهای دلسوزانه شان!!

 
At 4:10 AM, January 21, 2007, Anonymous Anonymous said...

من که از تبرئه نازنین خوشحال نشدم . به نظرم من قتل (حال به هر دلیلی)شایسته ی مجازات است .
عدالیت اجرا نشد .
اشتباه نکنید این روح شجاعت نیست که کشته می شود . این بهانه ای میشه برای دخترای دیگه که هر پسری که ازشون خوششون نیومد بکشن و اینگونه دست به مظلوم نمایی بزنن .

 
At 6:08 PM, January 21, 2007, Blogger علی کلائی said...

تبرئه نازنين رويدادي بود بس زيبا كه روح هر انساني را به حكم اينكه انسان است به وجد ميآورد . چه انساني براي دفاع از هويتش دست به عملي زده . از خود دفاع كرده و مهاجم نبوده .
اما عمل دلارام شايد نكوهيدني باشد . اما سندي نميشود بر قتل او كه قتلش ، آنهم قتل نقاشي به اين زبردستي خود جنايتي عظمي است .
شايد زمان آن رسيده باشد كه عليه حكم غير انساني اعدام همگي برآشوبيم
پايدار باشي
يا حق

 
At 9:07 AM, January 22, 2007, Anonymous Anonymous said...

کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه

 
At 9:08 AM, January 22, 2007, Anonymous Anonymous said...

کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه.کیانوش سنجری یک لواط کار و دزد ناموسه

 
At 2:36 PM, January 22, 2007, Anonymous Anonymous said...

خسته ام

جمعیت زیادی برای تماشا آمدده بودند . هوای سالن با وجود دستکاه تهویه نمی تونست جوابگوی جمعیت باشه تقریبا به همه چیز شباهت داشت غیر ازسالن نمایش ولی بهر ترتیب نمایش آغاز شد صدای کف و سوت زدنها بطوری بود که شاید اینطوری تصور می شد که تا کمی مسخره آمیز باشد .ولی بهر ترتیب باشروع نمایش همه چیز عادی شد و مردم قرق تماشا چرا که نمایشی کمدی بود وآنان شاید بهانه ای برای خندیدن پیدا کرده بودند وقتی نمایش پایان گرفت هنر پیشه ها برای تشکر به صحنه باز گشتند اما اینبار بدون هیچ ماسکی چهره ها تغییر کرده بود وشخصیتی دیگری را نشان می داد با خودم فکر می کردم که برای خیلی از مردم زندگی مثل همین بازیه با این تفاوت که موضوع نمایش دائما در حال تغییر و بازیگر پس از مدتی فراموش می کنه کی هست؟

خسته ام
خسته از این روزگار
این خیمه شب بازی و کارناوال
آدمهای مصنوعی وعوضی
خسته ام
از این بازی
نقاب بر چهره زدن
جای آدمهای خوب توی قصه شدن
خسته ام
خسته از این بازی



دارم خفه می شم
از بی هوایی
بی مهری و بی عاطفه ای
می خوام پنجره هارو باز کنم
یه کم هوای تازه
یه نفس عمیق


می خوام برم بیرون
اونجائیکه سقفی نباشه
دیوار و مرزی نباشه
نقاب از چهره بر دارم
این لباس کارناوال روپاره کنم
اونجائیکه برای نفس کشیدن
احتیاجی به اجازه نباشه
برای وارد شدن در و پیکری نباشه
برای خارج شدن حکمی برای ارتداد نباشه



ستاره هاش ساختگی نیست
رنگ آبی آسمونش از کثیفی سیاه نباشه
آدماش آدم باشند
ادای آدم در نیارند اونجائیکه همه فقط خودشونند

posted by mahmood @ 8:07:00 PM

0 Comments

 
At 6:36 PM, January 23, 2007, Anonymous Anonymous said...

az adam riya kar va zaher namii mesle to motanaferam to yek jani hasti too gorg dar lebase mishi etelatiye kasif , to malom nist mosalmoni ya laii k khakbarsarte taamae moshkelate ma az shabe avale qabro alaho akbare hanouz nemidouni to k az siyasat nemidoni goh mikhori varedesh shodi kos por mo por khon por bo dahanet bogohe mideh mesle toalat khak tosaret

 
At 12:01 AM, September 19, 2007, Anonymous Anonymous said...

میگی اعدام عمل غیر انسانیه ؟ درست . ولی هیج فکر کردی اونی که به دست کسی کشته میشه چی ؟ ایا قتل عمل انسانیه ؟
تو چقدر مطمئنی که بیگناههه یا گنهکار ؟
17 سال سن ؟
میگی کمه ؟
خیلی از دخترهای 17 ساله دارند یه نسل رو تربیت میکنند . یه خونه و زندگی رو میچرخونند . حالا یا واقعاکشته یا دوستش باعث شده ولی دلارا عقل داشت نه ؟
اون بنده خدا که کشته شد اونهم انسان بود . حق زندگی داشت .
حالا چون مثلا این خانم نقاشند و لای پر قو بزرگ شده حیفه بره بالای چوبه اعدام ؟
دنبال چی هستین شما ؟
این دنیا خودش ناقصه . شاید حق به حقدار نرسه ولی اون دنیا که هست . اعتقاد داری بهش ؟
یه موضوع رو اینهمه کش دادند که با احساسات و عواطف دخترهایی مثل من و تو بازی کنند .به صرف اینکه همجنس ماست باید ازش دفاع کرد؟
کار رو دست کاردان بسپار .
قضاوت خیلی سخته
بزار من و تو قضاوت نکنیم
بدون احساس فکر کنیم
منطق
عقل
وجدان
چیزهای خوبی هستند نه ؟

 

Post a Comment

<< Home