Thursday, March 08, 2007

برای شادی دربندم



می بینی خانم وکیل، روزگار غریبی است.. قرار بود ما برویم آنجا و تو از ما دفاع کنی.. حالا تو رفته ای و من اینجا چند خطی مینویسم برای دفاع از تو؟
آخرین بار با هم، مرور میکردیم بند 209 را و تو یاد میدادی برایمان، قانون و غیرقانون را.. که چشم بند غیرقانونی است، که متهم حق سکوت دارد و .. و با آن قدرت درونت به ما بچه ها یاد می دادی و تاکید میکردی بر افعال قانونی..
میبینی خانم وکیل، دنیای کثیفی شده است، وکیلی را به جرم دفاع از موکلش میبرند زندان و می اندازند به سلول انفرادی، تو اولینش نبوده ای ، شادی.. که ناصر زرافشان 6 سال است به همین اتهام، هر روز راهروی بند را طی میکند که نگذاشت خون داریوش و پروانه فروهر و دکتر سامی و.. به فراموشی سپرده شود..
تو آنجایی و موکلینت بیرون.. نازنین مهاباد آن سوی شهر نشسته است، و من به دفاع جانانه ات فکر میکنم.. به حالا که تو در تنهایی سلولت نشسته ای و کوتاه نمی آیی در برابر رفتار غیرقانونی که، خود تجلی قانونی آنجا..
میدانم با همان قدرت و صلابتت می تازی بر بازجویان، میدانم که آنها هم تسلیم شده اند در برابر نفوذ کلامت.. و از همین است که سعی دارند بیشتر آزارت دهند..
، اما 8 مارس امسال به یادت خواهد ماند برای تمام عمر، که یک روز هم در تاریخ به نام تو و دوستانت ثبت شد.. که هر وقت 8 مارس بیاید یادمان بیفتد به شما که قهرمانانه رفتید پشت دیوارهای زندان و کوتاه نیامدید از خواسته هایتان و ما این بیرون چه کوچکیم در برابر استواری و عزمتان..
می آِیی بیرون، خانم وکیل.. به همین زودی ها..
اما چه خوب شد که نام تو هم ثبت شد درتاریخ بند 209 وزارت اطلاعات، که شایسته بودی برای ثبت شدن در دفتر این بند...
روزت مبارک، شادی نازنین.. روزتان مبارک.. که همه ما را بیدار کردید دوباره و یادمان دادید طریق جنگیدن را
پی نوشت 2: الان جایی خواندم که برای شادی و محبوبه عباسقلی زاده، قرار بازداشت 1 ماهه صادر شده است،امیدوارم که صحت نداشته باشد.. اما همینطور الکی یک هفته از بازداشتشان گذشت.
پی نوشت 3: نکته جالب امرو درمیدان بهارستان این بود که تقریبا اکثر مردمی که با آنها صحبت میکردیم، قضیه بازداشت زنان را میدانستند. بازتاب این برخورد آنچنان گسترده بوده که بیشتر افراد وقتی میفهمیدند تجمع برای روزجهانی زن است میگفتند: زنان را که بازداشت کردند در مقابل دادگاه؟ و برایشان توضیح میدادیم داستان را
پی نوشت 4: مراسم ادوارهم هرچند باز کمی کج سلیقگی در آن بود، اما خوب برگزار شد و حضور افراد بسیار چشمگیر بود
پی نوشت 5: سال گذشته در یک چنین ساعاتی ما دربدر به دنبال گوشی موبایلی بودیم که یک جناب سرهنگ متشخص از ما ضبط نمود و با کلی دربدری یافتیمش و البته تجربه شیرین دریافت باتوم برقی
دو سال پیش هم این موقع از پارک لاله بازگشته بودیم و شدیدا مورد سرکوب قرار گرفته بودیم
سال قبل ترش را یادم نیست...

10 Comments:

At 6:38 PM, March 08, 2007, Anonymous Anonymous said...

درود

به سلامتی سه تن رفیق و ناموس و وطن
به سلامتی سه کس زندونی و سرباز و بی کس
به سلامتی آزادی زندونی های بی ملاقاتی .
به سلامتی باغبونی که زمستونشه رو از بهارش بیشتر دوست داره

درود بر شیر زنان ایران زمین که غیرت را برای این بی غیرتان معنی کردند

 
At 10:36 PM, March 08, 2007, Blogger علی کلائی said...

کاش بانوی عزیز وکیل ایران ای روزها در میانمان بود . بانو صدر
نام تمامی رفقای در بند جاویدان باد
یا حق

 
At 11:43 PM, March 08, 2007, Anonymous Anonymous said...

سال آینده

یعنی می شود اوین نباشد؟

 
At 12:36 AM, March 09, 2007, Anonymous Anonymous said...

باكي نيست، شقايق هم اگر مُرد

لحظه‌ها به هم اعتراض مي‌كنند

ثانيه شمار ساعت،‌ تن به معناي سكوت نميدهد.

من همين حالا نفس كشيدم!

باز، بازدم از دم ناراضيست

باز پلك زدم!

هنوز ارضا نشدم

من هنوز زنده‌ام

آن روز خواهم مرد،‌كه نفسم حاصل اعتراض نباشد

 
At 2:44 PM, March 09, 2007, Anonymous Anonymous said...

به امید آزادی همه اسیران در بند...به امید رسوایی همه دیو سیرتان

 
At 12:22 AM, March 10, 2007, Anonymous Anonymous said...

شيواي عزيز! متن زيبايت اشك مانده بر چشمانم را سرازير ساخت! خواندن وصف حال شما را به دوستان خوبم توصيه كردم! بدانيد كه دوستان زيادي داريد! شما را از چند سال پيش كه با فرزان دلجو گفتگو مي كرديد شناختم و خوشحالم كه همچنان مبارزيد و پرقدرت!

 
At 1:43 AM, March 10, 2007, Anonymous Anonymous said...

سلام
پستهاي آخر را خواندم ... شايد روزنه امروزمان همين يكدلي و همزباني باشد. با اجازه لينكتان افزوده شد

 
At 11:52 AM, March 11, 2007, Anonymous Anonymous said...

نمی دانم چه می شود گفت جز ابراز تاسفی برای آنان که فکر می کنند می شود با یک حصار آزادی را به بند کشید. آنان هنوز نمی دانند که آزادگانی چون شما و شادی صدر آزادند ولو در بند جلادان.

موفق باشی و عاشق

 
At 6:16 AM, March 12, 2007, Anonymous Anonymous said...

Shiva jaan,

Ziba neveshti mesle hamishe. Ashkhaye man ham ke dobareh dar avardi. Omidvaram ke Shadi be aghooshe Darya zood bargarde. Barash vaghean negaranim.

Vaghti ke ma, vokala, natoonim az hoghooghe khodeman defah konim, Korosh-e-Kabir dobareh koshte mishavad.

Be shoma, shir zanane Iran, eftekhar darim.

Sarboland va paaidar bashid.

 
At 3:39 PM, June 06, 2007, Blogger Unknown said...

شیوای عزیز خستگی ناپذیری وصلابت شیرزنانی چون شما بسی مایه مباهات است دیار ایران زمین زحماتتان را در صفحات تاریخ حک خواهد کرد و آیندگان به شما فخر خواهند نمود

 

Post a Comment

<< Home