زنده باد آزادی
سیاه است.. نمیبینم.. با چادری روی سر ایستاده ایم گوشه دیوار و هی ور میزنیم و ریز می خندیم... گاهی سنگینی نگاهی را احساس میکنیم... راهرو شلوغ است ، هی می آیند و میروند.. هیاهویی است اینجا.. دانسته ام کجا هستیم.. عجب شلوغ است امشب راهروهای بند.. بند 209..
ایستاده ایم گوشه و نیشمان مثل همیشه باز است.. من میگویم و اکرم میخندد.. او میگوید و من میخندم...
...تارهای پارچه آنقدر ضخیم نیست تا نتوانم هیکلش را تشخیص دهم از پشت چشم بند.... از جلویمان رد میشود
(بهروز( آرام میگویم-
پس او را هم گرفته اند...
راهنمایی میشویم.. هر یک به سویی... میرویم پشت دیوارها.. هر کدام در یک اتاق.. روی یک صندلی.. مقابل یک میز.. مینویسم روی میز...شیوا(...) 27 مرداد ماه 1383
دیگر جدا شده ایم ازهم....
*****
ساکت است.. صدای وز وز پشه ها می پیچد در سکوت سلول... یک خط دیگر روی دیوار میگذاری.. و باز می شماریشان.. 10روز گذشته است..
دکتر فرزاد حمیدی، حسن قیصری، بینا داراب زند... آقا سلول منو عوض کردن.. آوردنم این ور..
بهروز است.. همین نزدیکی هاست.. شاید روبروی من.. میروم کنار دریچه ها که نمیدانم برای تهویه است یا...به خودم جرات میدهم.. دلم نمیخواهد، این زندانبانان چیزی به من بگویند یا دستوری دهند.. جرات میدهم به خود
بهروز... نمیشنود صدایم را.. بلند ترصدا میزنم-
بهروز-
جانم، کیه-
ایستاده ایم گوشه و نیشمان مثل همیشه باز است.. من میگویم و اکرم میخندد.. او میگوید و من میخندم...
...تارهای پارچه آنقدر ضخیم نیست تا نتوانم هیکلش را تشخیص دهم از پشت چشم بند.... از جلویمان رد میشود
(بهروز( آرام میگویم-
پس او را هم گرفته اند...
راهنمایی میشویم.. هر یک به سویی... میرویم پشت دیوارها.. هر کدام در یک اتاق.. روی یک صندلی.. مقابل یک میز.. مینویسم روی میز...شیوا(...) 27 مرداد ماه 1383
دیگر جدا شده ایم ازهم....
*****
ساکت است.. صدای وز وز پشه ها می پیچد در سکوت سلول... یک خط دیگر روی دیوار میگذاری.. و باز می شماریشان.. 10روز گذشته است..
دکتر فرزاد حمیدی، حسن قیصری، بینا داراب زند... آقا سلول منو عوض کردن.. آوردنم این ور..
بهروز است.. همین نزدیکی هاست.. شاید روبروی من.. میروم کنار دریچه ها که نمیدانم برای تهویه است یا...به خودم جرات میدهم.. دلم نمیخواهد، این زندانبانان چیزی به من بگویند یا دستوری دهند.. جرات میدهم به خود
بهروز... نمیشنود صدایم را.. بلند ترصدا میزنم-
بهروز-
جانم، کیه-
منم، شیوا-
ا... مگه شما رو آزاد نکردند-
نه، هنوز هستیم-
کی دیگه اونجاست-
خانم ساران( همسر امیر ساران)، فریبا( همسر امید عباسقلی نژاد) ، اکرم، من و مامانم-.
ا... مگه شما رو آزاد نکردند-
نه، هنوز هستیم-
کی دیگه اونجاست-
خانم ساران( همسر امیر ساران)، فریبا( همسر امید عباسقلی نژاد) ، اکرم، من و مامانم-.
بذار به بچه ها بگم-
میرود ته سلول، از دریچه هایی که میخورد به راهروی بغلی.. داد میزند باز
دکتر فرزاد حمیدی، حسن قیصری، بینا داراب زند..
آقا شیوا اینا اینجان.. هنوز آزادشون نکردن.. ولی به ما تو بازجویی گفتن، خانمها رو آزاد کردیم....
نمیشنوم آنها چه میگویند
باز برمیگردد این ور..
چی بهتون گفتن، کتکتون که نزدند-
نه-
صدای قدمهای زندانبان است.. در سلولش باز میشود، گوشم را چسبانده ام به دریچه.
با کی حرف میزدی؟-
با هیچ کس-
( واسه چی با بند زنها حرف زدی.. ، کی بود، شیوا ( .. ) بود و اکرم(...) ، ( اسمهای ما را از کجا میداند این زندانبان؟-
کاری نداشتم، فقط میخواستم حالشونو بپرسم
میدونی جرم داره..اگه برم بگم.. اونها رو اذیت میکنن-
نه حاجی، بیخیال شو.. دیگه حرف نمیزنم-
هوا بدجوری پس است، میکوبم به در.. صدای زندانبان می آِید.. اسمش را گذاشته ایم "پری بلنده"، تقریبا قیافه خوبی دارد.. جوان هم هست.. در را باز میکند.. میروم حمام.. فرار میکنم از مهلکه!
******
صبح فردا.. باز صدایش می آیِد.. بلند داد میزند(برای اینکه بشنویم).. میگوید، ... آقا منو دارن میبرن یک سلول دیگه..
تنها صدایی که گاهگاهی سکوت این محیط را میشکند.. صدای اوست.. روزی چند بار.. فریاد " زنده باد آزادی، برقرار باد دموکراسی، پاینده ایرانش" به پاست..
چه حالی میکنیم، وقتی فریاد میزند و کسی نمیتواند چیزی به او بگوید.. میکوبد به در.. در را باز نمیکنند برایش.. میکوبد و میکوبد.. و باز شعار میدهد" زنده باد آزادی، برقرار باد دموکراسی، پاینده ایران"
و چه روحیه ای میدهد صدایش در آن تنگنای سلول انفرادی
****
خرداد 84 است... از دانشگاه بر میگردم به سوی خانه..زنگ میخورد تلفنم و صدایی آن سوی خط
الان ریختند تو خونه مون.. دارن میان بالا-
تو با کی هستی بهروز-
من و کیوانیم (رفیعی -
و صدای بوق ممتد تلفن..
***
خرداد 86 ، دو سال تمام است که بهروز جاوید تهرانی پس از این آخرین بازداشت در زندان است، این بار از سوی دادگاه 3 سال حکم گرفت.. و هنوز یکسال و چند ماهش مانده است...
در زندان رجایی شهر کرج... بگویید در جهنم... بدون هیاهو، دارد حبسش را میگذراند...
!پ. ن: گذشته کسی را نمیتوان از او گرفت
دکتر فرزاد حمیدی، حسن قیصری، بینا داراب زند..
آقا شیوا اینا اینجان.. هنوز آزادشون نکردن.. ولی به ما تو بازجویی گفتن، خانمها رو آزاد کردیم....
نمیشنوم آنها چه میگویند
باز برمیگردد این ور..
چی بهتون گفتن، کتکتون که نزدند-
نه-
صدای قدمهای زندانبان است.. در سلولش باز میشود، گوشم را چسبانده ام به دریچه.
با کی حرف میزدی؟-
با هیچ کس-
( واسه چی با بند زنها حرف زدی.. ، کی بود، شیوا ( .. ) بود و اکرم(...) ، ( اسمهای ما را از کجا میداند این زندانبان؟-
کاری نداشتم، فقط میخواستم حالشونو بپرسم
میدونی جرم داره..اگه برم بگم.. اونها رو اذیت میکنن-
نه حاجی، بیخیال شو.. دیگه حرف نمیزنم-
هوا بدجوری پس است، میکوبم به در.. صدای زندانبان می آِید.. اسمش را گذاشته ایم "پری بلنده"، تقریبا قیافه خوبی دارد.. جوان هم هست.. در را باز میکند.. میروم حمام.. فرار میکنم از مهلکه!
******
صبح فردا.. باز صدایش می آیِد.. بلند داد میزند(برای اینکه بشنویم).. میگوید، ... آقا منو دارن میبرن یک سلول دیگه..
تنها صدایی که گاهگاهی سکوت این محیط را میشکند.. صدای اوست.. روزی چند بار.. فریاد " زنده باد آزادی، برقرار باد دموکراسی، پاینده ایرانش" به پاست..
چه حالی میکنیم، وقتی فریاد میزند و کسی نمیتواند چیزی به او بگوید.. میکوبد به در.. در را باز نمیکنند برایش.. میکوبد و میکوبد.. و باز شعار میدهد" زنده باد آزادی، برقرار باد دموکراسی، پاینده ایران"
و چه روحیه ای میدهد صدایش در آن تنگنای سلول انفرادی
****
خرداد 84 است... از دانشگاه بر میگردم به سوی خانه..زنگ میخورد تلفنم و صدایی آن سوی خط
الان ریختند تو خونه مون.. دارن میان بالا-
تو با کی هستی بهروز-
من و کیوانیم (رفیعی -
و صدای بوق ممتد تلفن..
***
خرداد 86 ، دو سال تمام است که بهروز جاوید تهرانی پس از این آخرین بازداشت در زندان است، این بار از سوی دادگاه 3 سال حکم گرفت.. و هنوز یکسال و چند ماهش مانده است...
در زندان رجایی شهر کرج... بگویید در جهنم... بدون هیاهو، دارد حبسش را میگذراند...
!پ. ن: گذشته کسی را نمیتوان از او گرفت
30 Comments:
به امید ازادی همه زندانیان بخصوص اقای جاوید تهرانی .
جالبه حتمن از این آدرس هم دیدن کن یه توضیحی درباره نامه مندرج در سایت انستو دادم: http://koohban.blogspot.com/
جالبه منظورم ارنستو بود ببخشید
بينا آزاد شد؟ نه؟
سلام شيواي عزيز
پاينده و پايدار باشي عزيز
فنینیست مسلمان و بحران حجاب!
این نوشته اول قرار بود کامنتی برای فمینیست مسلمان باشد ولی چون خیلی طولانی شد، خودش یک پست شد.
من نمی دانم کسی که برای خودش پسوند "مسلمان" انتخاب کرده است چه طور از طرف "زنان داخل ایران" حرف می زند و اینطور خودش را نماینده زنان داخل ایران می داند!!!!!
دوست عزیز "فمینیست مسلمان" شما به واسطه درگیری با حکومت و احتمال پاشیدن کمپین یا هر حرکت دیگری نیست که از حجاب حرفی نمی زنید با وجود آنکه با حجاب مخالفید!! بلکه خوب می دانید لغو حجاب یعنی رفتن جمهوری اسلامی! که این خواست شما نسیت. شما(بخش فرمال کمپین) از جانب یک گرایش مشخص در جنبش زنان حرف می زنید و سایرین مثل سیاوش و زن کمونیست از جانب یک بخش دیگر که بخش رادیکال جنبش است حرف می زنند.گرایشی که شما نمایندگی می کنید در نهایت نه با اسلام مشکل پایه ایی دارد و نه با نظام سرمایه داری حاکم در ایران پس خیلی طبیعی ست که در عمل با لغو حجاب مخالف باشید و برایش کاری نکنید....
ادامه در وبلاگ من---->
بانوی بی باک و شجاع میهنم
شیوای عزیز
اندکی صبر سحر نزدیک است ....تاریخ از تو و یارانت همیشه با افتخار یاد خواهد کرد در روزگاری که هرکس پی درد خویش به دنبال دوا می گردد ... خوشا شیرزنی که دردش میهن است
سلام شیوای عزیز
به ما هم سر بزن
بهاره
www.valime57.blogfa.com
جاری باشید
از حسین پارتی تا ٨مارش سرخ
نه به حجاب!
ستم بر زن موقوف!
نه به بمب اتم!
نه به تحدید نظامی!
زنده باد آزادی برابری!
برای ٨مارش!!!
http://sharareh-n.blogfa.com
I wish that I had something meaningful to say about this unjust and disgraceful treatment that my compatriot are facing every day of their lives, But everything worth saying has already been said hundreds of time. What is left to say except to say how sorry I am.
Open your heart
open your mind
let the sunshine in
River runs deep
let your love shine through
the sun shines long and deep
سلام
منصوره شجاعی، فرناز سیفی و طلعت تقی نیا از آن بند که گفتی آزاد شدند امید به آزادی زن ایران از زندانی که به مراتب سیاه تر است از بند 209
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
پدر من ک.ونی بوده مادرم فا.حشه.
من از هر کسی بدم بیاد بهش فحش میدم.یکی بیاد منو بکنه تا آروم بشم. قول می دم مجانی حساب کنم.اگه کلفت باشه 2 دست میدم.
اينجا نفس كشيدن كمي سخت است/ خنده اما دستاينده تر از ريگ بيابان/ لودگي را خروار خروار به پشيزي مي توان خريد/ اما انديشه استنشاق آزادي را .../ بازار مكاره ايست اينجا كه ديدن دارد
وبلاگ اسلام سیاسی از دیدگاه منصور حکمت شامل مجموعه مقالات منصور حکمت درباره اسلام سیاسی راه اندازی شد.
چه احساس خفقانی کردم ، جه خود را درون تاریکی محبوس یافتم ، چه کسانی را به یاد آوردم که یادی از آنان نیست ....
با پاسخی به متن " عابد توانچه " درباره دفتر تحکیم به روزم...
be roozam...
montazeretam
اینکه خوانندگان این وبلاگ باید شاهد توهین به یک فرد و خانواده اش باشند حالا چه درست چه نادرست دو حالت دارد
اول :شما نحوه ی استفاده از قابلیت های وبلاگتون را نمی دانید که می شه نظرها رو حذف یا اول تایید کرد بعد نمایش داد
دوم :یا اینکه خودتون این مطالب را می نویسید که قصد پاک کردنشون را
ندارید
واقعا اینکار وقیحانه است که ابروی ادم ها را در طبق اخلاص قرار می دهید و احتمالا با ایده های ازادی بیان از توجیه این نوع برخورد امتناع می کنید
درود بر تو همتبار آریا
درود بر تو ای پارسی زاده ی پارسی کیش
درود بر تو ای هم میهن
وبلاگ خوب شما دوست گرانقدر در لیست پیوند های وبلاگ من قرار گرفت . خرسند می شوم اگر شما نیز« پس از مطالعه وبلاگ من» ، من را در لیست پیوندهای وبلاگتان قرار دهید این اولین گام برای همکاری های بعدی مشترک و سر آغازارتباط دوستانه ما است پیشاپیش از عنایت و توجه شما سپاسگزاری می کنم . قلمت سبز و روان
http://sharareh-n.blogfa.com/
آنچه بی بی سی سانسور كرد...
کمیته دانشجویی دفاع از پاسارگاد
www.pasargadstudents.blogfa.com
ای زن ای حضور زندگی
به سر رسید زمان بندگی
جهان دیگری ممکن است
تلاش ما سازنده ی آن است
این صدا صدای آزادیست
این ندا طغیان آگاهی ست
رهایی زنان ممکن است
این جنبش سازنده ی آن است.
سلام وبلاگتان رو لینک کردم خوشحال میشم سر بزنید
یک چیزی را راحت به شما میگم شیوا اصلا ادم با جسارتی نیستید . چون سعی می کنی خودت را زیر نقاب پنهان کنی و دو رو هستی . از یک طرف خودت را به اسمان می کوبی از یک طرف با نام مستعار علیه ... نامه می نویسی فراموش نکن او بود که تو را وارد این جریانات کرد وگرنه هیچ عددی نبودی و به نظر من امروز هم نیستی.ولی دچار خود بزرگ بینی شدی . ببین شیوا این بازی بزرگتر از آن چیزی هست که فکر می کنی قبل از تو هم عده ای این کار راشروع کردند ولی با سر آمدند روی زمین .چه طور ان زمانی که باهاش کار میکردی براش مینوشتی خائن و دزد نبود امروز دزد شد پس تو هم دورانی دزد بودی و خیانت کردی درسته یا نه؟ببین شیوا این راه درستی نیست که توی آن قدم بر میداری سعی کن هیمشه با مدرک حرف بزنی و طرفت را هم خوب بشناسی . ان نامه با اسم مستعار برای تو گران تمام میشود باش تا ببینی چه گفتم .
سلام خانم شیوا
من شما را به وبلاگ رسمی شهید اکبر محمدی دعوت می کنم
www.akbarmohammadi.blogfa.com
٨ماچ امسال
نه به حجاب كودك
نه به فقر!
نه به اعدام
نه به جداسازی
نه به تهدات نظامی غرب. نه به ترور
زنده باد آزادی برابری
آزادی پوشش حق مسلم ماست!
ستم بر زن موقوف!
marchtehranshargh.blogfa.com
سلام
زنده باد آزادی و برابری
ناوران
http://www.mazgilan.blogspot.com/
با درود فراوان
دوست گرامی خانم نظر آهاری امیدوارم موفق وپیروز باشید
حسن قیصری
http://hasangheisary.blogfa.com/
hasan_gheisary@yahoo.com
درود بر شما شير زنان ايراني
غریبانه
بگردید, بگردید, درین خانه بگردید
درین خانه غریبید, غریبانه بگردید
...
نوایی نشنیده ست که از خویش رمیده ست
به غوغاش مخوانید, خموشانه بگردید
در ضمن قصد دارم بزرگترين آمار گيري حجاب را با كمك شما دوستان در نگاه بي حجاب انجام بدم در صورت امكان همكاري بفرمائيد .
از همكاري شما كمال تشكر را دارم
Post a Comment
<< Home