Wednesday, September 06, 2006

نفر بعدی کیست؟

انگار در این مملکت تنها چیزی که ارزش ندارد، جان انسانهاست
....ولی الله فیض مهدوی هم مرد
دریغ از کک که کسی را گزیده باشد
و خبر ایلنا، ، به نقل از مقامات، سراسر دروغ

11 Comments:

At 1:27 AM, September 07, 2006, Anonymous Anonymous said...

khoshhalam mikoni agar webam ra dar peyvandhayat ghara dahi

 
At 2:56 PM, September 07, 2006, Anonymous Anonymous said...

این لینک رو ببین و اگر دوست داشتی در انتشارش بکوش

http://wikimapia.org/#y=35556159&x=51573139&z=18&l=0&m=a&v=2

 
At 10:00 PM, September 07, 2006, Anonymous Anonymous said...

سلام.
جان آقازاده ها خیلی عزیز که به خاطرش اکبر ها و ولی الله ها بی ارزش می شن...

 
At 12:01 AM, September 08, 2006, Anonymous Anonymous said...

در مردگان خويش نظر مي بنديم، با طرح خنده اي، و نوبت خود را انتظار مي كشيم، بي هيچ خنده اي!

 
At 12:41 AM, September 10, 2006, Anonymous Anonymous said...

ای شروع لطیف جای الفاظ مجذوب تر بسیار خالی
چه غرور انگیز است,در این غربت! شمایانی که اسطوره وار بر چکاد زمان نشسته و گام برای ایران و ایرانی میزنید...تخدیر نمیپذیرید و ظلمت ذهن را تنویر میکنید و چه سربلند,ترس چون منی را بر سرم میکوبید,که صد آه و هزاران فغان از ترک وطن!!!1
بیش از 2ماه است که خارج از سرزمین مادریم ایرانم,و هر روز میخندم به نامه ی مینه بکتاش که مرا به ترکیه دعوت کرده و این روز از نتایج همان عمل!کار کار انگلیس و بی بی سی بود و من با چه جهدی خویش را بقولی به آنور آبها رساندم و چه بسیار بودند دوستان و اساتیدی که مرا یاری رساندند...گهگاهی با نویسندگان سالهای دور و بعضا نزدیک و دیروزی مینشینیم و برای شیرزنان و مردانی چون شما نسخه میپیچیم,اما نیک میدانیم ره افسانه میزنیم,شما خود... !!!کوچ کردگان دیروز,لطفشان را شامل حال ما میکنند با در اختیار قرار دادن ستونی در نشریات, و چه کنیم که اگر این ناچیز نیز نباشد,میشکنیم
در این گوشه ی دنیا که سالم و سرحال نشسته و با انبساط خاطر اظهار نظر میکنم,چه شرمنده ام که نیستم آنچه را که باید و فعلم آنچه شاید!!!1
گرچه وقت فراوانی ندارم,اما هرگونه یاری و کمکی که از دستم بر بیاید دریغی ندارم و صدایتان را چون آوار در این نقطه ی جهان به گوش دیگران میرسانم
ر_سرو

 
At 7:37 AM, September 10, 2006, Anonymous Anonymous said...

دورود
مطالب جدید در اتحادیه وبلاگ نویسان منتقد حکوت
-هلالی و حرمت حریم خصوصی ( نقد )
-زیباکلام از چه کسی شکایت دارد؟
-نغمه ای شوم از کیهان
-بیانیه فعالان حقوق بشر در ایران در باره قتل ولی الله فیض مهدوی
-مقصد من روشنایی است


به اتحادیه خودتان سر بزنید
www.etehadiye.net.tc
www.etehadiye2.blogfa.com

 
At 11:47 PM, September 10, 2006, Anonymous Anonymous said...

nafar bad yk qatle amd dolati ast
نجاتم دهيد!







من از مرگ و طناب دار وحشت دارم



من يک انسان از تبار شما هستم. نميخواهم بميرم. اما الان جسم بي روحي هستم که ترس طناب دار، خنده وشادي را از يادم برده است. خيليها به من ميگويند که تو اينهمه معروف هستيد، هنوز در زندان هستي؟ از زندان سختتر به همه آنها بگوييد من دوباره در يک قدمي مرگ ايستاده ام. من مثل همه شما از مردن ميترسم. کمکم کنيد تا اين آخرين نامه من نباشد.



همنوعان، انسان دوستان!

پدر و مادر عزيزم و برادر معلولم که خيلي نگران من هستند، هميشه دلشان به حمايتهاي شما گرم بوده است. من خيلي وقتها با خودم فکر ميکنم، کاش زندگيم طور ديگري پيش ميرفت. کاش ميتوانستم، درسهاي پيش دانشگاهي را تمام کنم. کاش مجبور نميشدم کار کنم و به مستخدمي خانواده شوهرم در بيايم. کاش به حد جنون نرسيده بودم. ولي من خيلي عذاب کشيدم و خيلي اذيت شدم. من واقعا قرباني هستم. و الان همين قرباني را ميبرند تا با طناب دار اعدام کنند. اين سرنوشت لايق من نبوده و نيست.



من در اين روزهاي وحشت و ترس، دوباره دست ياري به سوي شما دراز ميکنم. از همه مطبوعات و رسانه ها و همه مردمي که از من حمايت کرده و گفته اند کبرا نبايد اعدام شود تشکر ميکنم. اينبار شايد براي آخرين بارميخواهم، آخرين اقدامات لازم را بکنيد تا واقعا اعدام نشوم و شايد آزاد شوم. من آزادي را دوست دارم. در روياهايم به آزاد شدن و زندگي خوب بعد از آن فکر ميکنم.

من به اندازه کافي رنج کشيده ام، کمک کنيد تا کابوس وحشتناکي که خيلي وقتها در خواب ديده و از ترس جيغ زده و از خواب پريده ام، عملي نشود. کمک کنيد از مرگ نجات يابم. هر چه ميتوانيد بکنيد، وقت تنگ است و روزها از پي هم سپري ميشود و هر تيک تيک ساعت، براي من صداي نزديک شدن طناب دار است. لطفا کمکم کنيد! من از مرگ و طناب دار وحشت دارم. من از طناب دار و جرثقيل نفرت دارم. من ميخواهم زنده بمانم. تمام راههاي ديگر به روي من بسته است. کسي به داد من نميرسد. تنها اميدم به مردم و همنوعانم است. دلم ميخواهم پدر و مادرم را بغل کنم.

در پايان از زحمات خانواده ام و همه کساني که براي نجات من تلاش ميکنند متشکرم.





کبرا رحمانپور از زندان اوين

شهريور ۱۳۸۵

 
At 11:50 PM, September 10, 2006, Anonymous Anonymous said...

مردم آزایخواه
شما که مخالف قتل عمد دولتی هستید!
رژیم اسلامی اینبار با توسل به اجرای حکم قصاص بعنوان یک حکم خدایی، مصمم است تا ما مردم آزادیخواه و مخالف اعدام را با قتل عمد دولتی خود، به عقب نشینی وادار کند.
جان کبری وسیله ای است برای ارعاب ما.
جمهورى اسلامى ايران، از زمان به قدرت رسيدن خود، هزاران نفر را اعدام کرده و در سطح دنيا يکى از رژيمهاى فاشيستى است که اعدام انسانها را به يک نرم عادى در ايران و دنيا تبديل کرده است. اعدام انسانها شنيع ترين و ضد انسانى ترين رفتارى است که بايد با اعتراض وسيع جهانى در همه جا نقطه پايانى بر آن گذاشته شود.

 
At 12:34 AM, September 11, 2006, Anonymous Anonymous said...

kheili'ha khahand raft. midani chera??? az bi alternativi khahand raft. az bi sazmani va bi motahedi!!! parchami nist ke mardom moqavemateshan ra poshte saresh sazman dahand.

 
At 5:19 PM, September 11, 2006, Anonymous Anonymous said...

سکوت همیشه هم به معنای تایید نیست. گاهی چیزی نمیشود گفت...

 
At 1:19 AM, September 19, 2006, Anonymous Anonymous said...

rasti emaile man hast
sarve.javidan@gmail.com
r_sarv

 

Post a Comment

<< Home