شب اول قبر است، جمال خان
باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد
که مادران سیاه پوش
داغداران عزیزترین فرزندان آفتاب و باد،
هنوز از سجاده ها
سر بر نگرفته اند
از سرنوشت جمال کریمی راد همه مطلع شده ایم.. پیشتر میخواستم چیزکی بنویسم- جناب کریمی راد در طی این 4-5 سال اخیر بیش از هر کسی دیگر اسمش به گوشمان خورد و حرفهایش، دلمان را آزرد( یا بهتر است بگوییم دروغهایش)- اما بی خیال نوشتن شدم و این چند خط را تنها نوشتم برای یادگاری...
آقای کریمی راد، امشب شب اول قبر است.... خیلی دلم میخواهد بدانم با نکیر و منکر چه میکنی.. برای دروغهای بی پایانتان، چه پاسخ مناسبی دارید به این بازپرسان شب اول قبر... عمری ما بازجویی شدیم و حالا شما در آن پایین.. زیر تلی از خاک.. دارید جواب میدهید.. و امشب تا صبح بی رحمانه بیدار نگهتان میدارند تا برگه های بازجویی را پر کنید.. پرونده تان ، درهمین چند سال اخیر که من به یاد می آورم ، بی نهایت سیاه است.. مثل همانهایی که برای ما درست میکردید.. اما یک تفاوت دارد.. میگویند آنجا عدالت اجرا میشود.. وزارتی نیست که اعمال نظر کند یا دادستانی.. همه چیز بر پایه عدل است.. آقای کریمی راد.. امشب از اکبر محمدی می پرسند؛ که چرا خبر اعتصابش را تکذیب کردید؟ که چرا گفتید، فیض مهدوی در زندان خودکشی کرده است که چرا در این چند سال ؛ اینقدر بازی دادید جماعتی را...
حالا رفته ای.. مرده ای.. بیش از این نمیگویم که میگویند پشت سر مرده حرف زدن؛جایز نیست.. اما جمال خان، فکر میکردی با این همه بر و بیا، اینگونه در جاده ای خلوت.. زیر تریلر روی و جنازه ات را له شده بیرون بکشند... فکرش را میکردی؟
نمی گویم که خواهیم گذشت از تو و گناهانت.. اما برایت آرامش آرزو میکنم و امیدوارم بازپرسانت.. نه چون باز پرسان ما.. دلی پر رحم داشته باشند و امشب مجالت دهند تا آسوده بخوابی.. نه جناب کریمی راد.. آتش جهنم را برایت نمیخواهم.. تو به همان بهشتی برو که وعده اش را به ما میدادی... ما راهمان را کج میکنیم به سوی جهنم.. که بی شما حکم بهشت را دارد برایمان...
آقای کریمی راد، امشب شب اول قبر است.... خیلی دلم میخواهد بدانم با نکیر و منکر چه میکنی.. برای دروغهای بی پایانتان، چه پاسخ مناسبی دارید به این بازپرسان شب اول قبر... عمری ما بازجویی شدیم و حالا شما در آن پایین.. زیر تلی از خاک.. دارید جواب میدهید.. و امشب تا صبح بی رحمانه بیدار نگهتان میدارند تا برگه های بازجویی را پر کنید.. پرونده تان ، درهمین چند سال اخیر که من به یاد می آورم ، بی نهایت سیاه است.. مثل همانهایی که برای ما درست میکردید.. اما یک تفاوت دارد.. میگویند آنجا عدالت اجرا میشود.. وزارتی نیست که اعمال نظر کند یا دادستانی.. همه چیز بر پایه عدل است.. آقای کریمی راد.. امشب از اکبر محمدی می پرسند؛ که چرا خبر اعتصابش را تکذیب کردید؟ که چرا گفتید، فیض مهدوی در زندان خودکشی کرده است که چرا در این چند سال ؛ اینقدر بازی دادید جماعتی را...
حالا رفته ای.. مرده ای.. بیش از این نمیگویم که میگویند پشت سر مرده حرف زدن؛جایز نیست.. اما جمال خان، فکر میکردی با این همه بر و بیا، اینگونه در جاده ای خلوت.. زیر تریلر روی و جنازه ات را له شده بیرون بکشند... فکرش را میکردی؟
نمی گویم که خواهیم گذشت از تو و گناهانت.. اما برایت آرامش آرزو میکنم و امیدوارم بازپرسانت.. نه چون باز پرسان ما.. دلی پر رحم داشته باشند و امشب مجالت دهند تا آسوده بخوابی.. نه جناب کریمی راد.. آتش جهنم را برایت نمیخواهم.. تو به همان بهشتی برو که وعده اش را به ما میدادی... ما راهمان را کج میکنیم به سوی جهنم.. که بی شما حکم بهشت را دارد برایمان...
جمال خان، تو مرده ای و ما هنوز هستیم
پ.ن: صدام هم امروز به دار آویخته شد.. هنوز صدای آژیرهای خطر در گوشم است دیکتاتور و دوان دوان رساندن خودمان به زیر پله ها یا زیر زمین.. دلم برایت سوخت ... نه ... اینگونه نباید می مردی
.